میخائیل سگ سیرک
نویسنده:
جک لندن
مترجم:
م. مهربانی
امتیاز دهید
✔️ آغاز داستان:
کشتی بخار ماکامبو که در راه خود به سوی استرالیا از مجمع الجزایر سلیمان و گینه جدید می گذشت، هر پنج هفته یکبار در تولاجی توقف می کرد. یکشب که فردای آن باید کشتی ماکامبو لنگر بردارد و به راه خود برود، سروان کلار افسر کشتی برده فروشی موسوم به اوژنی که برای ملاقات با کمیسر مجمع الجزایر به خشکی آمده بود، هنگام بازگشت، سگ خود موسوم به میخائیل را در ساحل جا گذاشت. سروان کلار نزدیک نیمه شب متوجه غیبت سگ خود شده به خشکی بازگشته و به همراهی چند نفر دیگر، بیهوده تمام گوشه و کنار ساحل و لنگرگاه و آشیانه قایقها را کاوش کرده بود. میخائیل ناپدید شده و از کشتی اوژنی به کشتی ماکامبو رفته بود. تفصیل قضیه از این قرار است...
بیشتر
کشتی بخار ماکامبو که در راه خود به سوی استرالیا از مجمع الجزایر سلیمان و گینه جدید می گذشت، هر پنج هفته یکبار در تولاجی توقف می کرد. یکشب که فردای آن باید کشتی ماکامبو لنگر بردارد و به راه خود برود، سروان کلار افسر کشتی برده فروشی موسوم به اوژنی که برای ملاقات با کمیسر مجمع الجزایر به خشکی آمده بود، هنگام بازگشت، سگ خود موسوم به میخائیل را در ساحل جا گذاشت. سروان کلار نزدیک نیمه شب متوجه غیبت سگ خود شده به خشکی بازگشته و به همراهی چند نفر دیگر، بیهوده تمام گوشه و کنار ساحل و لنگرگاه و آشیانه قایقها را کاوش کرده بود. میخائیل ناپدید شده و از کشتی اوژنی به کشتی ماکامبو رفته بود. تفصیل قضیه از این قرار است...
آپلود شده توسط:
khar tu khar
1392/02/04
دیدگاههای کتاب الکترونیکی میخائیل سگ سیرک
به قول برتراند راسل: "آیا دنیای بلبلان و چکاوکان و آهوان بهتر از دنیای ستمگران و بیدادگران و جنگجویان نیست؟"
با تشکر از آپلود کننده ی محترم!
[edit=aqanader]1392/05/08[/edit]
محمدجعفر محجوب
حمدجعفر محجوب (۱۳۰۳-۱۳۷۴)، نویسنده، محقق و فرهنگپژوه ایرانی، صاحبنظر در فرهنگ و ادب عامه.
زندگینامه
محمدجعفر محجوب در سال ۱۳۰۳ در تهران متولد شد. تحصیلات دبستانی و دبیرستانی را در تهران انجام داد. پس از پایان تحصیلات دبیرستانی بهعنوان تندنویس در مجلس شورای ملی استخدام شد. او لیسانس رشتهٔ علوم سیاسی را در سال ۱۳۲۶ از دانشکدهٔ حقوق و لیسانس رشتهٔ زبان و ادبیات فارسی را در سال ۱۳۳۳ از دانشکده ادبیات دانشگاه تهران دریافت کرد.
محجوب درسال ۱۳۴۲ موفق به دریافت درجهٔ دکترای زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تهران شد. عنوان رسالهٔ دکترای او «سبک خراسانی در شعر فارسی» بود. از سال ۱۳۳۶ و پس از آن سمتهای مدرس، دانشیار و استاد زبان و ادب فارسی را در دانشگاه تربیت معلم و دانشگاه تهران به عهده داشت. در سالهای ۱۳۵۰ و ۱۳۵۱ به عنوان استاد میهمان در دانشگاه آکسفورد انگلستان و در سالهای ۱۳۵۳ تا ۱۳۵۵ در دانشگاه استراسبورگ در فرانسه به تدریس زبان و ادبیات فارسی پرداخت. از سال ۱۳۵۳ مدتی رایزن فرهنگی ایران در پاکستان بود.
او مدت ۲۳ سال عضو انجمن ایرانی فلسفه و علوم انسانی (وابسته به یونسکو) بود. از سال ۱۳۵۸ تا ۱۳۵۹ مدتی سرپرستی فرهنگستان زبان و فرهنگستان ادب و هنر ایران را به عهده گرفت. از سال ۱۳۶۱ تا ۱۳۶۳ بار دیگر به تدریس در دانشگاه استراسبورگ پرداخت. از سال ۱۳۷۰ تا هنگام مرگ به سال ۱۳۷۴ در دانشگاه برکلی در کالیفرنیا، ادبیات فارسی تدریس میکرد.
محجوب نوشتن در مطبوعات را از سال ۱۳۲۷ آغاز کرد و با نشریاتی چون سخن، یغما، راهنمای کتاب و هنر و مردم همکاری داشت. در این نشریهها مقالههای گوناگونی از او در زمینهٔ ادب پارسی، فرهنگ عامه و پژوهش در داستانهای ایرانی انتشار یافتهاست. محجوب در دهه ۱۳۳۰ بخاطر اوضاع خطرناک سیاسی برای روشنفکران، بسیاری مقالات و ترجمه هایش را با نام مستعار "م. صبحدم" بیرون میداد. معروف ترین اثر او با نام مستعار "م. صبحدم" ترجمه کتاب "پاشنه آهنین" اثر جک لندن است که جنبش های چپی فراوانی را در جهان بوجود آورد.
دکتر محمدجعفر محجوب در ۲۷ بهمن ۱۳۷۴ در ۷۱ سالگی در کالیفرنیا درگذشت.
روحش شاد و یادش گرامی باد
متشکرم دوست گرامی khar tu khar
مروری بر کتاب
کشتی بخاری ماکامبو که در راه خود بسوی استرالیا از محمع الجزایر سلیمان و گینه جدید می گذشت هر پنج هفته یکبار در تولاجی توقف می کرد.
یک شب که فردای آن باید کشتی ماکامبو لنگر بردارد و براه خود برود سروان کلار افسر کشتی برده فروشی موسوم به ..........